مدام بنویس

  • ۰
  • ۰

طعم گیلاس!

حالا هربار که به 14 تیر و سالگرد کیارستمی برسیم، من یاد اولین پیام میفتم و «کیارستمی مرد»...یاد همون لحظه که درست وقتی داشتم چند تا عکس از توی آرشیوم پیدا می کردم تا برای نمایشگاه بفرستم، این جمله رو دیدم و تنم لرزید..اولش از مرگ کیارستمی و دومش از اینکه آخه این مدلی خبر میدن؟! بی مقدمه؟! مُرد ینی چی!

فکر کنم به کیارستمی مدیون باشیم به خاطر دیالوگ هایی که با مرگش شروع شد، به خاطر اینکه چیزی رو بین ما شروع کرد که هیچوقت تموم نشد، ینی تمومی نداره! به خاطر «طعم گیلاس رو دیدید»؟! «اگه ندیدین همین امشب ببینید» من و «حیف شد، دوست داشتم بیشتر بشناسمش!» تو!

به خاطر اینکه تا یه مدت نسبتا طولانی بهونه داشتیم برای حرف زدن، از آخرین پست اینستاگرام ژولیت بینوش گرفته تا پرونده مجله فیلم درباره کیارستمی و دیدن «کپی برابر اصل»  و مرور سینمای عباس کیارستمی..

به خاطر اینکه شاید اگه کیارستمی نمی مرد، هیچ وقت بهونه ای پیدا نمی کردی تا تهِ همه این حرفا منو به یه قرار حضوری دعوت کنی!

به خاطر «طعم گیلاس» که از روزی که با تو آشنا شدم، برای همیشه عوض شد...

  • ۹۸/۰۳/۲۰
  • فاطمه گلی زواره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی