مدام بنویس

  • ۰
  • ۰

در مذمت امید

کارمان همیشه امیدواری بوده. چون امید داشتن راحتتر از همه چیز بوده، اینکه امید داشته باشی یک نفر بیاید کارها را سامان دهد، زمان برسد که همه چیز سامان پیدا کند همیشه راحت ترین است.

نمی دانم چرا انقدر امید را مقدس کرده اند، امیدواری گاهی وقتها فقط به تاخیر انداختن کاری است که همین امروز باید انجام بدهی...

همین امروز باید کاری پیدا کنی، همین امروز به دختری که دوستش داری ابراز علاقه کنی، همین امروز برنامه ای برای آینده ات بریزی...همین امروز تکلیفت را با همه چیزهایی که تو را بلاتکلیف نگه داشته اند مشخص کنی...

دیگر آدم های زیادی امیدوار، آدمهای زیادی صبور آنقدرها هم به چشمم بزرگ نمی آیند..پشت هر صبوری زیادی، یک ترس و تردید نهفته است...ترس از اقدام کردن...ترس از « چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد/ من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک»

ما زمان را برای رسیدن به آنچه می خواهیم بهانه می کنیم، چون هنوز خودمان ترس و تردید داریم و به انتظار نشستن بهترین فرار برای این تردیدهاست‌‌‌...

امید برای آدم هایی است که ریسک می کنند، که اقدام می کنند‌..که می دانند هر روز یک قدم به هدفشان نزدیک تر شده اند!


نمی دانم درست فکر می کنم یا نه؟! 

پ ن: کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری!

  • ۹۸/۰۳/۲۰
  • فاطمه گلی زواره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی